در ایران از کشور محل زندگی خودم راحت‌تر هستم

کرستی کیوی، زنی خوش‌قلب و مهربان که در فنلاند به دنیا آمده، در دبی زندگی می‌کند و عاشق سفر و ماجراجویی است. کرستی علاقه‌مند به کشف مکان‌های جدید و بازدید از دیدنی‌های جهان است. باورش سخت است ولی این زن تا به حال در هفت کشور مختلف زندگی کرده‌است.

با تمام تر‌س‌ها و نگرانی‌ها او تصمیم گرفت که شجاع باشد و برای عمل جراحی سینه ایران را انتخاب کرد. سپس با کمک آریامدتور به تهران آمد. با ما همراه باشید تا از اتفاقات جالب سفر پزشکی کرستی و جزئیات جراحی او بخوانید.

چرا کرستی ایران را انتخاب کرد؟

هنگامی که کرستی تصمیم به انجام جراحی پلاستیک گرفت یکی از دوستانش که اتفاقاً در ایران به دنیا آمده، سفر به این کشور را به او پیشنهاد کرد. بعد از جستجو در اینترنت کرستی فهمید که بعد از برزیل، ایران دومین کشور برتر برای انجام جراحی پلاستیک است. از آن جایی که کشور برزیل با محل زندگی کریستی، دبی، فاصله‌ی زیادی داشت و با توجه به توصیه‌ی دوست ایرانی‌اش، ایران را بهترین انتخاب یافت. سپس با بررسی‌های بیشتر تمام برنامه‌ریزی سفر پزشکی خود را به آریامدتور سپرد.

کرستی کیوی: ایران با آن چه تصور می‌کردم کاملاً متفاوت است

بعد از تنها دو ساعت پرواز با هواپیما، مهمان ما به ایران رسید. مترجم پرانرژی آریامدتور، نادیا، مثل یک دوست صمیمی به استقبال او رفته‌بود. نادیا مهمان شرکت را تا هتلی که اتاقش در آن رزرو شده‌بود همراهی کرد. بعد از آن که کرستی مدتی استراحت کرد با همراهش به پل طبیعت که در پارک آب‌وآتش قرار دارد، رفتند و پس از صرف شام تا روز بعد خداحافظی کردند.

در صبح دومین روز سفر، یک پرستار به هتل کرستی رفت و از او آزمایش خون گرفت. بعد از انجام آزمایش همان‌طور که او را به دفتر شرکت دعوت کرده‌بودیم با هم ملاقات کردیم، بیشتر با هم آشنا شدیم و به تمام پرسش‌های او با حوصله پاسخ دادیم. پس از آن کرستی احساس خیلی خوبی داشت و هیجان مثبتی را تجربه کرد.

کرستی و نادیا از دفتر آریامدتور به مطب پزشک کرستی رفتند. او با یک پزشک فوق تخصص جراحی پلاستیک و زیبایی ملاقات کرد و درباره‌ی جزئیات خواسته‌اش توضیح داد. بیمار ما به دنبال پروتز از برندی خاص بود که پیدا کردن آن در کشورهای دیگر دشوار است.

بعد از مطب، کرستی و مترجم همراهش که حالا واقعاً مانند دوستان صمیمی شده‌بودند به بام‌لند رفته و آن‌جا شام خوردند.

جراحی سینه در یکی از بهترین بیمارستان‌های تهران

در روز عمل، با کرستی به بیمارستان فوق تخصصی تندیس رفتیم. او کمی استرس و ترس داشت اما بیشتر هیجان‌زده بود. مترجم آریامدتور در تمام لحظات پیش و پس از جراحی، کنار کرستی بود و در آرام‌کردن او نقش تأثیرگذاری داشت. او با دریافت آن حجم از اهمیت، قبل از رفتن به اتاق عمل، مطمئن بود که همه چیز به خوبی پیش خواهدرفت و از نتیجه راضی خواهدبود.

جراحی، نزدیک به دو ساعت طول کشید و کرستی به اتاق شخصی‌اش در بیمارستان بازگشت. بعد از آن‌که به هوش آمد، نادیا برای میل کردن غذا به او کمک کرد و با این‌که خانواده‌ی بیمار کنارش نبودند اما فضا کاملاً گرم و صمیمی بود.

پزشک، همان پروتزی که کرستی می‌خواست را برای جراحی استفاده کرد و نتیجه برای او کاملاً رضایت‌بخش بود. بعد از بررسی وضعیت کرستی توسط پزشک با هم به هتل برگشتیم. مدتی که او در بیمارستان مهمان بود، پرسنل با او بسیار مهربان بودند و نیازهایش را به سرعت رفع می‌کردند.

گردشگر فنلاندی، مهربانی و بخشش را با خود به ایران آورد

هنگامی که کرستی به ایران آمد رمضان بود. همان طور که می‌دانید یکی از سنت‌های مسلمانان در این ماه تهیه‌ی نذری برای نیازمندان است. در یکی از روزهای بعد از جراحی، کرستی به برج میلاد رفت و برای خانواده‌ها و کودکان بی‌بضاعت مواد خوراکی و هدیه‌های فراوان تهیه کرد. او خود شخصاً در پخش نذری شرکت کرد و به محله‌هایی که خانواده‌ها زندگی می‌کردند رفت.

کرستی تا پایان سفر پزشکی، دو بار نزد پزشک رفت تا وضعیتش بررسی شود. در آخرین ملاقات هم توصیه‌های لازم را دریافت کرد و با خیالی راحت به فرودگاه رفت. آریامدتور تا آخرین لحظه کنار او بود و کرستی در هیچ ثانیه‌ای از حضور در ایران احساس تنهایی نکرد.