نکات کلیدی این گفتگو:
- پیش از هر چیز، باید نگاه خودمان را به گردشگری سلامت اصلاح کنیم. این یعنی سرمایه گذاری در زیرساخت نرمافزاری که مقدم بر هر چیز است.
- سودمندترین سیاستی که دولت میتواند اتخاذ کند، عدم ورود به جزئیات و تنها تدوین سیاست های کلی ست.
- بزرگ ترین حمایت دولت، عدم رقابت با بخش خصوصی ست.
- بزرگ ترین مزیتمان دارد تبدیل به بزرگ ترین چالشمان میشود: مهاجرت کادر درمان.
- باید به این باور برسیم که دلال خوب وجود ندارد و بساط دلالیسم، یعنی دلالمحوری را برچینیم.
- با همهی این چالشها، کارمان را خوب انجام میدهیم و خریدار هم داریم، اما نمیتوانیم پول او را دریافت کنیم.
- رابطه اینترنت با بیزینس ما که تماما آنلاین است و مخاطبمان آنسوی دنیاست، مثل رابطه نفس کشیدن برای زنده ماندن است. بدون آن ممکن نیست.
- چارهای نیست جز اینکه امیدوار باشم که وعدهها در خصوص بهبود وضعیت اینترنت و رفع فیلترینگ تحقق یابند.
- اگر نگاه دولت حقیقتا این باشد که بازار راه خودش را برود، پیش روی ما و همه جا، تماما فرصت است.
- نقش شرکتهای تسهیلگر برای توسعه گردشگری سلامت همانطور که از نامشان پیداست، ایجاد راه آسان و تسهیلگریست که نیازمند نوآوری و خلاقیت است.
تغییر دولت، همواره به همراه خود تحولات و رویکردهای جدیدی را به ارمغان میآورد. یکی از حوزههایی که به شدت می تواند تحت تأثیر این تحولات قرار گیرد، حوزه گردشگری سلامت است. با توجه به اهمیت روزافزون این صنعت در اقتصاد کشور و تأثیر آن بر سلامت و رفاه جامعه، بررسی دقیقتر وضعیت گردشگری سلامت در ایران، فرصتها و چالشهای پیش روی این صنعت پس از تغییر دولت از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در گفتگویی اختصاصی با حسین یاراحمدی، مدیرعامل آریامدتور، یکی از پیشگامان حوزه گردشگری سلامت در ایران، به دلمشغولیهای اصلی این صنعت در ایران و چشمانداز آن در دولت جدید پرداختیم.
تاثیر دولت جدید بر سیاستهای گردشگری سلامت
-
- به نظر شما، تغییر دولت چه تأثیری بر سیاست های کلی در حوزه گردشگری سلامت خواهد داشت؟
سوال بسیار خوب و مهمی ست و جواب هم از نظر من بسیار روشن است. با توجه به اظهارات دولت جدید مبنی بر عدم ورود به جزئیات و تمرکز بر سیاستهای کلی، می توان انتظار اتفاقات خوبی را داشت چرا که به اعتقاد من، دقیقا مهمترین سیاستی که دولت میتواند در این حوزه اتخاذ کند، “عدم ورود دولت” است.
درست این است که همانطور که دولت ادعا کرد، تنها سیاست کلی بگذارد با این چارچوب که ما می خواهیم در حوزه ی گردشگری سلامت کار کنیم و سعی در فراهم کردن شرایط برای رسیدن به این هدف را داریم و مابقی را به بخش خصوصی واگذار کند تا با آزادی بیشتری به فعالیت بپردازد و نوآوری کند.
در واقع درخواست ما از دولت محترم دقیقا همآنچه ست که دولت خود به مطلوب بودن آن واقف بوده و ادعا کرده ست؛ “ما تنها سیاست کلی می گذاریم.”.
بله، ما هم خواستار اینیم که طبق همین اصول تنها سیاست کلی بگذارید و در جزییات قیمت گذاری ها، رفتارها، پروتکل ها و… ورود نکنید.
در صورت تحقق این سیاست، می توان انتظار داشت که اتفاقات خوبی در حوزه ی گردشگری سلامت رقم بخورد.
-
- آیا انتظار دارید رویکرد دولت جدید نسبت به سرمایه گذاری در زیرساختهای گردشگری سلامت تغییر کند؟ و به نظر شما آیا دولت می تواند در جذب سرمایه گذاران خارجی در حوزه ی گردشگری سلامت موفق باشد؟
ببینید در همان قسمت اول وقتی صحبت از سرمایه گذاری در زیرساخت می شود بگذارید یک نکتهی خیلی مهم را بگویم. بنظر من در بحث زیرساخت، ما دو بخش مهم داریم؛ یک زیرساخت نرم افزاری که به عقیده ی من به نگاه، باور و دید ما به موضوع گردشگری سلامت برمیگردد و بخش دیگر سخت افزاریست که می توان به ساختمان، بیمارستان، درمانگاه و دهکده های گردشگری سلامت اشاره کرد.
از نظر من، سرمایه گذاری در زیرساخت نرم افزاری مقدم بر زیرساخت های سخت افزاری ست. پیش از هرچیز نگاه ما به گردشگری سلامت بایداصلاح شود. آیا نگاهی که هم اکنون دولت و حاکمیت به گردشگری سلامت دارد نگاه صحیحی ست؟ آیا ما خودمان این حیطه را باور داریم؟ آیا به آن به چشم صنعتی که می تواند ثروتآفرین باشد، می تواند ایجاد رفاه کند و پولساز باشد نگاه می کنیم؟ آیا اصلا بر این باور هستیم که ما در این صنعت مزیت نسبی داریم؟ نگاه خود ما به این موضوع چیست؟ این یک موضوع بسیار زیربنایی و بنیادی ست. نگاه ما باید تغییر کند و برای این تغییر نگاه باید سرمایه گذاری کرد، باید هزینه کرد. چطور؟ باید برای فکر کردن به آن هزینه کنیم، برای بحث کردن راجع به آن هزینه کنیم. باید هزینه کنیم که اساتیدی بیایند و برای ما صحبت کنند. اصلاح نگاه، نیاز به هزینه و سرمایه گذاری دارد. مواجهه و متقاعد کردن مخالفین هرگونه نگاهی نیاز به هزینه دارد. مواجهه با مخالفین حضور گردشگر سلامت در کشور و متقاعد کردن و تغییر نگاه آن ها نیز، نیاز به هزینه دارد. برای مثال ما امروز پذیرش خوبی برای گردشگر مذهبی داریم و هرساله تعداد قابل توجهی گردشگر مذهبی به ویژه به شهرهای مشهد و قم سفر میکنند. چرا؟ چون سالهای زیادی هزینه کردیم و زحمت کشیدیم تا به اینجا رسیدیم.
برای اینکه این نگاه در خصوص گردشگری سلامت اصلاح شود و فرهنگسازی و متعاقبا مارکتینگ صحیحی در خصوص آن انجام شود نیز، باید هزینه کرد. هزینه هم همانطور که گفتم فقط پول نیست، توان و زمان و انرژی ست. اینکه ابتدا خود تصمیمگیرندهها به نگاه و باور صحیحی فراتر از صرف اینکه میدانیم حوزه خوبی ست و در آن فرصت هست، برسند و سپس برای اصلاح نگاه سایرین، هزینه و فرهنگسازی کنند. ما نمونههای موفق از تغییر و اصلاح نگاه با هزینه و فرهنگسازی قدرتمند زیاد داشته ایم. در بحث نرمافزاری گردشگری سلامت هم باید به همین طریق هزینه کرد.
بعد از آن تازه می رسیم به بحث سخت افزاری. بله، ما از لحاظ زیرساخت سخت افزاری هم نیاز به سرمایه گذاری داریم. تعداد محدودی از بیمارستان های ما از لحاظ ظاهری و تجهیزات مناسب پذیرش بیمار خارجی هستند. تعداد بیمارستان هایی که مجوزهای بین المللی دارند، انگشتشمار است. چقدر از لحاط ظاهری، تجهیزات و نیروی انسانی آمادهی پذیرش بیمار خارجی هستیم؟ در مقام مقایسه، حقیقتا آمادگی مناسبی نداریم. منابع ما بعضا کفاف نیاز بیماران و مراجعان داخلی را هم نمیدهد. قطعا نیاز به سرمایهگذاری در زیرساخت های سختافزاری هم کاملا مشهود است.
در مورد سرمایهگذار خارجی باید بگویم در مورد اول که کاملا شدنیست. میتوانیم یک مقایسه تطبیقی انجام دهیم. میتوانیم از یک سری شرکت و فعال در این حوزه که دارند در دنیا کار میکنند و در کشورهای مختلف شعبه دارند و خدمات سلامت را به کشورهایی نظیر هند و ترکیه میبرند بخواهیم که بیایند و ما را بررسی کنند. یعنی دولت هزینه کند و یک تور و سرویس رایگان بدهد تا افرادی بیایند و مارا هم بررسی کنند.
-
- یعنی در مقام مشاور و استراتژیست؟
نه فقط در مقام مشاور و استراتژیست، که در مقام شریک تجاری. بیایند و ما را بررسی کنند و شاید بعد از آن بخواهند با ما کار کنند. مطالعه کنند و بجای ارسال خدمات سلامت به کشورهای دیگر، ایران را گزینه قرار دهند. بعد ازینکه فرصت این مطالعات تطبیقی و بررسی ها پیش بیاید، امکان جذب سرمایه گذار خارجی وجود خواهد داشت. و در کنار اینها قطعا استراتژیست و مشاور هم نیاز داریم. کسی که دارد در دنیا کار میکند. اصرار به اینکه چرخ را از اول بسازیم غلط است. باید از نمونه های موفق دنیا کمک و مشاوره بگیریم. ترکیه که الان در صنعت گردشگری سلامت تا این اندازه مطرح شده ست که از صفر اینگونه نشد. باید کمک بگیریم. هر بیزنسی که در ایران موفق عمل کند پیش ازآن در دنیا جواب داده است. قطعا ما هم نیاز به کمک و مشاوره داریم.
البته همه این ها منوط به این است که نگاه امنیتی که به این موضوعات وجود دارد برداشته شود. همزمان هم نگاه امنیتی برداشته شود و از مشاور و استراتژیست هم بهره بگیریم تا فرصت برای جذب سرمایه گذاری خارجی هم فراهم شود. مادامی که این نگاه امنیتی حاکم است نه تنها در گردشگری سلامت، که در هیچ بازاری این امکان وجودنخواهدداشت. هرچه مشاور و استراتژیست بیاوری و مطالعه تطبیقی کنی فایدهای نخواهدداشت. تنها برداشتن نگاه امنیتی و تنها کمک گرفتن از مشاورین و استراتژیست ها هم بی فایده ست. قدم اول کدام است؟ همزمان. همزمان نگاه ا منیتی را برداری و همزمان مطالعات را انجام دهی و مشاور بیاوری و … اگر نگاه امنیتی برداشته نشود هیچ کاری نمیتوان از پیش برد.
-
- یعنی از کشورهایی که در این حوزه موفق عمل کردند مشاور و استراتژیست بیاوریم و کمک بگیریم؟
بله. قطعا. بیاییم از مدل های موفق استفاده کنیم. برزیل چه کار کرده است؟ کستاریکا؟ کره جنوبی؟ اردن؟ ترکیه؟ چه کرده اند؟ قطعا مراحلی را رفته اند و کارهایی کرده اند. چه اشکالی دارد که از آنها کمک بگیریم؟ اصلا بر اساس دین و مذهب رسمی کشورمان هم باید چنین کنیم. بیایید به این حدیث نبوی رجوع کنیم: ” اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین (دانش بجویید هرچند در چین باشد)”
یعنی چه؟ یعنی همین دیگر. یعنی آدم ها اگر یک کار موفقی کردند، در کفر هم که بودند تو برو از آنها یاد بگیر و این دانش و دستاورد را بیاور. بر فرض ما باور نداریم این کشورها را. اما میتوانیم از این کار موفق شان کمک بگیریم. مشی خود دین و حاکمیت هم همین است.
-
- در بحث قبلی خواسته شما این بود که دولت ورود نکند و در این بخش گفتید برود دنبال جذب استراتژیست و مشاور و مطالعه و برای تغییر نگاه سرمایه گذاری کند. این دو موضوع باهم تناقض ندارند؟ اینکه دولت بیاید سرمایه گذاری کند اما خودش ذینفع نباشد و ورود نکند به جزئیات؟
دقیقا نکتهاش همین است دیگر. منظور من ازینکه می گویم جذب سرمایه گذار این نیست که دولت بیاید یک شرکت، هلدینگ یا ساختار حقوقی شکل دهد و بگوید حالا همه مجموعه ها بیایید زیر این ساختار کار کنید. نه، تنها تسهیل کند. مگر من بعنوان یک مجموعه ی خصوصی چقدر در جمع کردن این افراد فعال در حوزه گردشگری می توانم عمل کنم؟ چقدر می توانم به کشورهای اطراف سفر بروم یا هیات هایی از کشورهای دیگر را برای بازدید دعوت کنم؟ منظورم از تسهیل، فراهم آوردن این شرایط است.
منظورم این نیست که دولت بیاید با سرمایه گذار خارجی قرارداد ببند و پولی بگیرد و بعد آن را بدهد به ما. فقط شرایط را برای این تعاملات تسهیل بکند، بخش خصوصی خودش توانایی جذب سرمایه گذرا خارجی را دارد و مابقی کار را انجام می دهد.
-
- چه انتظاراتی از دولت جدید در زمینه حمایت از شرکتهای خصوصی فعال در حوزه گردشگری سلامت دارید؟
بزرگ ترین حمایت دولت، عدم رقابت با بخش خصوصی ست. بحث خیلی مهمی که داریم در موضوع دخالت دولت در مقابل شرکت خصوصی این است که خیلی از دولتمردان ما ذینفعان صنایع و بازارهای مختلفند. سال گذشته اعلام شد 40 هزار از کارمندان دولتی فعالان بخش های خصوصی هم هستند و جواز کسب و فعالیت در صنوف مختلف را دارند. عجب، مگر میشود؟
چالش این نکته چیست؟ پرواضح است. نمیشود هم در جایگاه تصمیمگیرنده بود هم ذینفع. فرض کنید که شخصی در مقام تصمیم گیرنده در یک جایگاه دولتی در یکی از سازمانهای زیربط به بازار مربوطه که در موضوع ما گردشگری سلامت است، مثلا در سازمان میراث فرهنگی، در وزارت بهداشت، یا وزارت خارجه یا نهادهای مربوطه وظیفه ی تصمیمگذاری دارد اما همزمان خودش ذینفع این بخش است، برای مثال یک شرکت خصوصی دارد، یا بیمارستان و کلینیک دارد. خب معلوم است که نفع شخصی در تصمیمگیریها و امتیازدهیها تاثیرگذار میشود. معلومست که من اگر در مقام تصمیمگیرنده باشم به نفع خودم عمل میکنم، رانت و امتیازها را برای خودم میخواهم. خب اینجا بخش خصوصی دارد متضرر میشود دیگر. چون دولت رقیب اوست.
حالا یک نمایشگاه بینالمللی برگزار میشود، باز همین افرادند که میروند شرکت میکنند در حالیکه در آنجا تبلیغات شرکت خودشان را میکنند.
دولت اگر میخواهد حمایت کند قدم اول اینست که افراد دولتی فعال بخش خصوصی نباشند یا برعکس و قدم دوم این است که هیچ کار دیگری نکند. چطور دولتی که خودش بزرگترین رقیب بخش خصوصی ست، میتواند از او حمایت کند؟
چالشهای پیش روی گردشگری سلامت در دولت جدید:
-
- مهمترین چالشها و تهدیدهایی که در حال حاضر صنعت گردشگری سلامت ایران با آن روبرو است، به نظر شما کدامند؟
مهم ترین چالش پیش روی دولت بنظر من از دست رفتن مهمترین مزیت مان است. یعنی پزشکان ما؛ نیروی انسانی. خب پیشتر ما صحبت کردیم و گفتیم خیلی چیزها نداریم، نرم افزاری و سخت افزاری چالش داریم. اما مزیت ما کادر درمان و نیروی انسانی ما بوده است که دارد عمدتا بعلت مهاجرت از دست میرود و حالا دلایلی مثل خودکشی یا نارضایتی از درآمدها… و بهرحال دولت باید راجع به این موضوع کاری کند. چون پاشنهی آشیل این ماجراست. ما پزشکانی داریم که در یک جای بسیار نامناسب از لحاظ کیفیت و ظاهر کار میکنند و عمل جراحی میکنند اما واقعا کارشان را خوب بلدند. نیروی انسانی ما مزیت بزرگ ماست که دارد از دست میرود. این بنظرم مهمترین چالش است.
چالش دیگری که بطور کلی وجود دارد و فقط هم در بحث گردشگری سلامت نیست بلکه در تمام صنوف، بحث دلالیسم است که پاشنه آشیلیست در اقتصاد کشور. اینکه تعمدا از واژه ی دلالیسم استفاده میکنم به معنی دلالمحوری ست، نه فقط حضور دلالها. یعنی اینکه نگاه کلی با حضور دلالها موافق است. بیمارستان دلال را میپذیرد، دکتر دلال را می پذیرد. چرا؟ چون نگاه این است که دلال دارد بیمار خارجی را می آورد و میرود، دیگر فالوآپ و پیگیری و داستان در کار نیست. ببینید باز برمیگردیم به همان نگاه غلط و غیرسیستمی. خود نهادهای تصمیمگیرنده هم بر این باورند که دلال باید باشد، میگویند بلاخره دارد ارزآوری میکند. بله، این یک بعد ماجراست. یک واحد ارز میآورد، جلوی ده واحد ارزآوری را میگیرد؛ نگاه تک بعدی و غیرسیستمی! و مساله ی بسیار مهمیست. پاشنه آشیلی که به چشم یک مزیت به آن نگاه میکنند در حالیکه یک چالش بزرگ است.
موضوع دیگر، بحث کلان اقتصادی است که همان نوسانات ارز هست که در جایی دیگر هم راجع به آن صحبت کردیم.
این موضوع اختلاف ریال و ارز در عین حال که یک مزیت رقابتی برای ما ایجاد کرده است، یک جاهایی از دست در رفته است و باعث شده قیمتها کنترل نشده بالا برود. البته همینطور که گفتم این یک موضوع کلانست که دومینووار به تمام ابعاد زندگی و اقتصاد نفوذ کرده و ما میبینیم در جایی کسی که حرفه اش متاثر از دلار هم نیست قیمت ها را بالا میبرد و کاملا هم قابل درک است. باید بپذیریم که تحریم ها و این نوسانات بر هر صنعتی اثر می گذارد و اصلاح کنیم این موضوع را. و این چیزی نیست که من بخش خصوصی بتوانم کاری برایش بکنم. اگر به هزار دلیل این موضوع باید حل شود، من هم دارم یک دلیل هزار و یکم میآورم مرتبط با صنعت خودم.
از بین مسیرهای مختلف گردشگری، تنها مسیری که ما میتوانیم گردشگر به ایران بیاوریم، گردشگری سلامت است که داریم به دلایل مختلف آن را از دست میدهیم و یکی از آن دلایل، همین مسائل اقتصادیست. نکتهای که در مورد گردشگری سلامت ایران نباید فراموش کنیم این است که مزیت رقابتی بسیار مهم ما همین اختلاف قیمت است که برای گردشگر سلامت جذابیت دارد، اگر آن را از دست بدهیم چطور انتظار داریم گردشگر ما را انتخاب کند؟ اینجا یک راسته بازار نیست که چند دکان کنار هم باشند.
-
- آیا تحریمها و مشکلات اقتصادی موجود، تأثیر منفی بر گردشگری سلامت خواهد داشت؟ و بنظر شما به فرض تغییر رویکرد دولت جدید در تعامل با کشورهای دنیا، این موضوع چه تاثیری میتواند بر این صنعت داشته باشد؟
پرواضح است که بله. مهمترین مشکلات متاثر از تحریمها همین بحث های مالیست. وقتی داریم راجع به گردشگری سلامت صحبت میکنیم یعنی کسی که از خارج از ایران میخواهد بیاید و این آدم باید پول نقد بگذارد در جیبش و با خود بیاورد. در صورتیکه اگر تحریم نباشیم میتواند از همانجا پول را انتقال دهد. یا اصلا گردشگر وارد ایران میشود و میخواهد درمان دیگری را هم اضافه کند، ما هزار داستان و چالش برای دریافت این پول داریم. تصورش را بکنید تمام ادبیات و استراتژیهای فروش به بهترین شکل استفاده شده است، گردشگر را قانع میکنیم که ما را انتخاب کند و بیاید ایران، او هم مایل است و میخواهد درمان و خدمات بیشتری بخرد، توان مالیاش را هم دارد اما ما نمیتوانیم پول او را دریافت کنیم، نمیتواند از حسابش به ما پولی منتقل کند.
در کنار بحثهای مالی، آثار اجتماعی هم وجود دارد. خیلی از تحریمها باعث شدند که سازمانها و وزارتخانههایی در کشورهای مختلف به مردم هشدار دهند که به ایران نروید. چرا؟ چون مثلا اگر به ایران بروید دیگر نمیتوانید به آمریکا بروید. شاید این فرد تا آخر عمر هم نتواند به آمریکا برود اما همینکه این محدودیت برای او گذاشته میشود، باعث هراسش میشود (الانسان حریص علی ما منع منه).
پس در کنار مشکلات مالی که چالش اصلیست، بحثهای اجتماعی هم میآیند.
در مورد قسمت دوم سوال، دو نوع کار هست. بله، بخشی از آن خیلی کلان و فاندامنتال و زمانبر است و شاید اصلا نشدنی باشد اما بخشی از تحولات را به راحتی میتوان ایجاد کرد. مثال بارزش همان عربستان است. مگر ما چه کردیم؟ سفارتخانهای را که از قبل وجود داشت، بازگشایی کردیم اما تاثیرش خیلی ملموس بود. به سرعت افرادی از عربستان به ما مراجعه کردند. قرار نیست یک ساختمان تازه بسازیم، قرار نیست سازوکار وزارت خارجه را تغییر دهیم. پس بعضی کارها کلان و زمانبر و بعضی بسیار کوچک و دمدستی و سهلالوصولند، اما تاثیرشان واقعا شگرف است. اگر قرار باشد تغییر مثبتی در تعامل اتفاق افتد، به ضرس قاطع اثر آن راخواهیم دید.
صرف حضور یک مقام بلندپایهی ما در یک منطقه، حکم آیهی قرآن را دارد. یعنی چه؟ یعنی قداست دارد. یعنی باعث میشود بخواهند نزدیک شوند به این قداست. پس فقط یک سفر، یک حضور، میتواند تغییر زیادی ایجاد کند.
یعنی حتی اقدامات خیلی کوچک و غیرمستقیم، تاثیر بسیار عظیمی دارد، چه برسد به ارتباطات دوستانه و تعامل کردن با دنیا.
-
- حال که بحث تعامل شد، برویم سراغ اینکه تنشهای اخیر چه تاثیری روی این صنعت گذاشته است؟ چه تاثیری برای شرکت خودتان داشته است؟ و برآورد و پیشبینیتان چیست؟
از آنجا که بیزینس ما کاملا آنلاین است و نکتهی دیگر اینکه دنیا به کل آنلاین شده است، اگر ما خوب باشیم یا اتفاق خوبی برای ما بیفتد همهی دنیا خبردار میشوند، اگر هم بد باشیم یا اتفاق بدی برایمان بیفتد، تمام دنیا میفهمند و اثر میگذارد. حتی خیلی وقت ها ما برخی خبرها را ابتدا از آنها (بیماران خارجی) میشنویم. یعنی تا این اندازه پیگیرند. اگر حرکت قشنگی اتفاق بیفتد دنیا میفهمد و برای آن دست میزند، اگر اتفاق ناگواری بیفتد هم از آن متاثر میشود و خیلی اثر دارد. باعث ترس و واهمه و تردید میشود. حداقل تاثیر آن ایجاد تردید برای مخاطب است. در حالت عادی هم تصویری که رسانهها نمایش میدهند باعث این تردیدها میشود اما در چنین مواقعی علی حده میشود و ما به وضوح شاهد آنیم. تردید کف ماجراست.
ما داریم از صنعتی صحبت میکنیم که فرد برای سلامتش میخواهد هزینه کند بیاید به یک کشور دیگر سفر کند تا عمل جراحی کند، حالا این جان عزیزی را که بخاطرش میخواهد این سفر و درمان را انجام دهد به خطر بیاندازد؟ پرواضح است که خطر نمیکند و ما بهوضوح شاهد اثر آن هستیم؛ از کاهش ترافیک سایت و میزان مراجعه و کیفیت لید تا ابراز ترس و نگرانیهایشان و تعویق انداختن و کنسل کردن درمانشان.
-
- با توجه به نوسانات نرخ ارز، چه راهکارهایی برای حفظ بیماران خارجی و مزیت رقابتی قیمتها وجود دارد؟
این یک بحث کلان اقتصادیست. یعنی باید تیم اقتصادی که دولت شکل میدهد، از رئیس بانک مرکزی گرفته تا رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد و حتی نهادهای در تعامل که بعدا در اقتصاد تعیین کننده اند مثل کمیسیون اقتصادی مجلس با باور به اینکه اقتصاد یک علم است، کارهای کلانی را انجام دهند. اگر باور داشته باشند که اقتصاد یک علم است و این کارها در سطح کلان به درستی انجام شود، مشکل ما هم مثل تمام صنوف دیگر حل میشود. یعنی این مورد مثل مواردی نیست که با کارهای کوچک و موقتی بشود آن را اصلاح کرد. ممکن نیست.
-
- سوال بعدی هم در بحث چالشها، مربوط به حضور مخرب دلال ها در این صنعت است. انتظار شما بعنوان فعال بخش خصوصی از دولت جدید در راستای اصلاح قوانین و مقررات مربوط به فعالیت دلالها چیست؟
خواستهام از دولت این است که واقعا به این باور برسند، ایمان و اعتقاد داشته باشند که دلال خوب وجود ندارد. به این برسند. این بحثها که فلانی دلال خوبی است، کارت دارد و شناسنامهدارش کردهایم، پس خوب است، نداریم. چون مسیر بکل، مسیر اشتباهیست.
مثل این است که بگوییم حضور دزد در یک محله خوب است، چرا؟ چون ضبط ماشین و لاستیک و ابزار اینچنینی را باز میکند و میرود به کاسب با قیمت پایینی میفروشد و کاسب هم با نصف قیمت به مشتری میفروشد و چرخ کاسبی راه میافتد، پس نمیشود دزد را حذف کنیم و باید باشد. پس چه کنیم؟ بیاییم دزدها را شناسنامهدار کنیم.
غلط بودن این کار برایمان واضح است، مگر نه؟ شناسنامه دار کردن دلالها هم دقیقا همینقدر غلط است. پس چطور میتوانیم به این باور برسیم که این موضوع و این مسیر غلط است؟ دولت و حاکمیت، پروندههای تلخی که اتفاق میافتند را ببینند. این مسائل را پنهان نکنیم. ضربههایی که حضور این دلالان به گردشگری سلامت زده و اتفاقات تلخی که افتاده است را ببینیم.
-
- خب حضور دلال همینطور که گفتید با یک نگاه تکبعدی اینگونه توجیه میشود یا حتی جذاب بنظر میرسد که به دلیل ارزآوری و چرخیدن چرخ اقتصاد، مفید است. فرض بگیریم که دولت بساط دلالها را که بعلت ارزآوری مفید پنداشته میشوند، برچیند، جایگزین دلالها برای این ارزآوری چه چیز خواهد بود؟
همانطور که گفتیم ما یک بحث کلان داریم. اگر بیایند، خوداگاه، بحثهای کلان را درست کنند، دلال، خودبخود حذف میشود. در این صنف، دلال مگر بیمار را از کجا میآورد؟ از کشوری نظیر عراق که بعلت قرابتی که دارد و نزدیکی جغرافیایی به راحتی وارد کشور میشوند. دلال که بیمار را از اروپا و کشورهای دورتر وارد نمیکند. اگر ما آن بحثهای کلان را درست کنیم، بیمار از مبادی دیگر و پروتکل بهتری بیاید تمام این گلوگاههایی که ذینفع مالی هستند از دلالها، نفع و درامدشان را از مسیر و پروتکل صحیح میبرند و نیاز ندارند که به دلال متوسل شوند. این گلوگاهها کجا هستند؟ بیمارستان و کلینیک و پزشک و کادر درمان و هتل و … که همه دارند از این مسیر نفع مالی میبرند. خب از یک مسیر صحیح این نفع مالی را به آنها برسانیم. همانطور که پیشتر گفتیم، شما یک 1X ارز از طریق دلال میآورید، جلوی 10X ارزآوری را میگیرید. این نگاه کلان نیست. طور دیگری دارد ضربه میزند.
-
- میشود دقیقتر توضیح دهید؟ فرض را بر این بگیریم که ارادهی دولت بر حذف دلالهاست. حالا دقیقا باید چه کند؟
خب ما یک بحث کردیم که دولت باید کارهای کلان انجام دهد و در جزئیات ورود نکند. یکی از بحثهای کلان هم نظارت است دیگر. یعنی من بعنوان دولت، تنظیمگری نکنم اما نظارت بکنم. نظارت در دوران گذار منظورم است. من نمیگویم دولت دائما ناظر باشد. نه در این صنف و نه صنفهای دیگر. دولت نقش نظارتیاش را در گلوگاهها پررنگ کند. پزشک چرا از دلال بیمار بپذیرد؟
ببینید ما یک بحث کلان که در جامعه داریم، بحث هنجار است. هنجار از نظر من، فراتر از قانون است. یعنی هنجار صرفا یک قانون نوشتهشده نیست، هنجار یک موضوع فرهنگیست. ما هنجارهای غلط داریم. بیهنجاری زیاد داریم. این بیهنجاریها از نبود هنجار نیست، از وجود هنجارهای غلط است. بیهنجاری یعنی بیقانونی. البته هنجار بنظرم معنیش خیلی کلانتر از این حرفاست. دولت هنجار صحیح بگذارد. اگر پزشک دارد با دلال کار میکند در حالیکه خودش و مریض هم ناراضیاند و فقط دلال است که راضیست، یعنی اینکه این هنجار غلط است. قانون درست گذاشته نشده و رعایت هم نمیشود.
پس کاری که دولت میتواند بکند: قانون درست ،قانونگذاری درست، هنجار درست، و پس از آن نظارت به اجرای این قانون و هنجار درست…
-
- خب این نظارت یک بخش است. بخش دیگر این بود که ارزی که از پزشک با حذف دلال گرفته میشود، به نحوی جبران شود. چگونه؟
درست است. من یک بحثی دارم که بحث برندینگ است که به آن خواهم پرداخت. یک بخش این برندینگ، داخلی ست. بله که زمانبر است. اما در این فاصله دولت بیاید به پزشک بگوید: از این مسیر این میزان نفع میبردی؟ من بنحوی این را برایت جبران میکنم. برای مثال فلان مالیات را از تو مطالبه نمیکنم. (مثال خبرگزاری فارس)
درست است که در حال حاضر دارند از این مسیر کسب درامد میکنند اما نفع اصلی را دلال میبرد و پزشکان از این وضعیت راضی نیستند. فارغ از تعداد محدودی از پزشکان که برند شدهاند و دلالها نمیتوانند با آنها بازی کنند، عمدهی پزشکان دارند روی دست دلالان میچرخند. خب پزشکی که راضی نیست و دارد از لحاظ اخلاقی و به طرق مختلف اذیت میشود، دولت میتواند بگوید: پزشک عزیز که راضی نیستی از این شرایط و داری به طرق مختلف اذیت میشوی، من این پیشنهاد و آپشن ویژه را برای تو دارم و در فاصلهای که من دارم این کار بلند مدت ر اانجام میدهم، تو از دلال بیمار نگیر.
فرصتهای جدید در دولت جدید:
-
- با توجه به روی کار آمدن دولت جدید و وعدههایی که داشتند، چه فرصتهای جدیدی برای توسعه گردشگری سلامت در ایران میتوان متصور بود؟
بطور کلی وقتی که کسی حداقل ادعا دارد که من نگاهم به بازار این است که بازار راه خودش را برود، بشرط اینکه به آن پایبند باشد بنظر من همهاش فرصت است. چطور؟ مثلا من اگر رفتم با یک مجموعه ای در آمریکا، انگلستان، شرق آسیا و هرجایی فرصتی دیدم، که به کرات دارم میبینم، وقتی دست من را باز میگذارد و مرا محدود نمیکند و در چارچوب مشخصی قفل نمیکند، همهاش فرصت است.
سوال بهتر شاید این باشد که اگر این دولت چنین نگاهی دارد، کجا فرصتی برای کار نیست؟ و جواب اینست که هیچ جا. همه جا فرصت است. چرا؟ این نگاه، نگاه درست اقتصادی است. اگر من خودم در جایگاه تصمیمگیرنده باشم همین نگاه راخواهم داشت که آقا راه خودتان را بروید، من فقط زیرساخت را فراهم میکنم. خودتان پیش میروید و در جایی به تعادل میرسید. دارید با ترکیه رقابت میکنید؟ به یک تعادلی میرسید که بتوانید رقابت کنید. بیمار از آمریکا به سختی میتواند بیاید؟ راهش را پیدا میکنید. چون تو یک فعال اقتصادی واقعی هستی، رانتی هم نداری، دولت هم میگوید من با تو کاری ندارم. پس همهاش فرصت است. چه فرصتهایی داریم؟ بهتر است بپرسیم چه فرصتی نداریم.
بله ایشان در بحثهای انتخاباتیشان گفتند که در این حوزهها تخصصی ندارند و از متخصصش کمک خواهند گرفت.
درست است، اما این نگاه که بازار راه خودش را برود حتی کلانتر از این موضوع است. درست است که یک کارشناس از آن حوزه باید بیاید و کمک بدهد اما با همین نگاه، با این نگاه که بازار کار خودش را بکند.
-
- چه کشورهای هدف جدیدی را برای گردشگری سلامت میتوانیم در نظر بگیریم؟
از نظر من کشورهای شرق آسیا، پتانسیل بسیار قوی برای اینکه هدف گردشگری سلامت باشند دارند، به جهت قرابتهای فرهنگی که با ما دارند و علاقهای که به این سرزمین و فرهنگ دارند. و مشکل ما این بوده است که اصلا این فرصتها را ندیدهایم و برندینگ انجام ندادهایم. بازار جراحیهای زیبایی بخصوص در حیطه چراحی چشم در شرق آسیا بسیار داغ است و ما در زمینهی چشم واقعا حرف برای گفتن داریم (بشرط اینکه مزیت رقابتیمان که کادر درمان توانمندند را حفظ کنیم).
صرف اینکه ما ارتباط و تعامل داریم با شرق آسیا و مثلا کشور چین، کافی نیست که در حوزه گردشگری سلامت هم بتوانیم میزبان آنها باشیم. باید مارکتینگ و برندینگ انجام دهیم. بنظر من با وجود چنین پتانسیلی، ما در شرق آسیا ضعیف عمل کردهایم. این قرابت و علاقهی فرهنگی، زمینهی خوبی را برای جذب گردشگر از چنین کشورهایی را دارد اما ما هرگز به آن فکر نکردهایم و روی آن کار نکردهایم که در بحث گردشگری سلامت در این کشورها خود را بشناسانیم.
البته این موضوعی که گفتم فارغ از دولت جدید و تغییر روابط است. چیزی که دارم میگویم بطور کلی است. اینکه فرصت در شرق آسیاست و ما به دنبال آن نرفتهایم.
-
- آیا به تحقق وعدههای دولت جدید در زمینهی بهبود وضعیت اینترنت و رفع فیلترینگ امیدوار هستید؟ و این موضوع چه میزان میتواند روی این صنعت تاثیر بگذارد؟
در مورد تاثیرش که خب واضح است که خیلی تاثیر میگذارد. نفس کشیدن برای آدم چه اثری دارد؟ آدم میتواند بدون نفس کشیدن زنده باشد؟ همین تاثیر را اینترنت روی کار ما دارد. بدون آن اصلا شدنی نیست. با این فیلتر شدنها و نبود فضایی برای اینکه ما بتوانیم کارمان را ادامه دهیم، هزینههای استفاده از فیلترشکن هم برای زنده نگه داشتن بیزینس به ما تحمیل میشود. کار ما اصلا خارج از کشور است و باید در فضایی که مخاطبمان هست، حضور داشته باشیم.
در مورد اینکه چقدر امید دارم؟ راستش امید خیلی چیز ترسناکیست. هیچ چیز مثل امید، نمیتواند آدم را بکشد. ولی خب اگر من انتخاب کردهام که در ایران بمانم باید امید داشته باشم. ممکن است امید همین چیزی باشد که مرا بکشد، اما باید امیدوار بود. چون همانطور که گفتم مثل رابطهی اکسیژن است با نفس کشیدن. اگر نباشد، اصلا وجود نداریم.
نقش شرکتهای تسهیلگر در توسعه گردشگری سلامت:
-
- شرکتهای تسهیلگر گردشگری سلامت چه نقشی در توسعه این صنعت ایفا میکنند؟ چه خدماتی باید توسط این شرکتها ارائه شود تا بتوانند رضایت بیماران خارجی را جلب کنند؟
در خلاقیت و نوآوری خلاصه میشود. اسمش روی آن است. این شرکتها تسهیلگرند، یعنی میخواهند آسان و تسهیل کنند. اگر قرار است چیزی را راحت و سهل الوصل کنیم ناچاریم یک چیز جدیدی را خلق کنیم: یک مسیر جدید، ابزرا جدید، نگاه جدید، فرایند جدید و پروتکل جدید و این نیاز به خلاقیت دارد. مادامی که این چاشنی را داشته باشیم، کارهای زیادی میتوانیم بکنیم و کمکهای قبلی هم ازین مسیر نشات گرفته. اگر چاشنی خلاقیت باشد و فضا هم به تو اجازه بدهد که خلاق باشیم میتوانی به کل مسیر را تغییر دهی.
فقط و فقط کسانی میتوانند این کار را انجام دهند که نگاهشان این است که باید دنیا را راحت تر کنیم. خلاقیت مقدس است و چیزیست که باید برای آن وضو گرفت.
-
- همکاری بین بخش خصوصی و دولتی در توسعه گردشگری سلامت تا چه اندازه مهم است؟
این همان بحثیست که پیشتر بدان پرداختیم. هیچ کاری باهم نداشته باشند (میخندد). در همان حدی که دولت زیرساخت فراهم کند و نظارتش را داشته باشد اما اجرا را بگذارد به عهدهی بخش خصوصی.
برای مثال دولت میخواهد در نمایشگاههای بین المللی حضور پیدا کند، بیاید تسهیل کند و بودجهای بدهد به بخش خصوصی که برود و غرفه داشته باشد و در ازایش تارگت مشخصی را هم مطالبه کند.
-
- چه توصیه هایی به دولت جدید برای توسعه هرچه بهتر صنعت گردشگری سلامت دارید؟
- فقط در موضوعات کلان ورود کند و نه جزئیات.
- روی برندینگ سرمایهگذاری کند، هم داخلی و هم خارجی.
- بطور جدی جلوی بحثهای تضاد منافع را بگیرد، کسی که تصمیمگیرندهی این صنعت است نباید ذینفع و بازیگر آن هم باشد.
- این سازوکار عریض و طویلی که در نهادهای مربوطه وجود دارد را تسهیل کنند و کوچکترش کنند.
- یک جایگاه قدرتمند مختص این موضوع، نه اینکه سازمان جدیدی تعریف شود، مثلا همین میراث فرهنگی که وجود دارد و در آن آقای X مدیر فلان موضوع است، اختیار تام هم در این زمینهها داشته باشد یا یکی از معاونهای وزیر گردشگری، بطور ویژه مسئول گردشگری سلامت هم باشد و قدرت داشته باشد در این حیطه. در حال حاضر ما جایگاههایی داریم در وزارت بهداشت، در میراث فرهنگی، اما بسیار بسیار ضعیف و شکننده اند. پس منظورم ایجاد سازمان جدید نیست اما یک جایگاه و شخص قدرتمند است.
- برای پدیدهی دلالیسم هم یک حرکت عاجل انجام شود.
- و همینطور برای بحث اینترنت و رفع فیلترینگ که بسیار حیاتی و مهم است.
- زیرساختها درست شوند. اگر زیرساختها اصلاح شوند، پزشکانمان مهاجرت نمیکنند. این موضوع کلان است اما باید انگیزههای رفتن را برداشت.